سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که پى چاره‏هاى گونه‏گون تازد ، چاره‏جویى کار او را نسازد . [نهج البلاغه]

عاشقانه ها
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:2بازدید دیروز:0تعداد کل بازدید:25740

کتایون :: 83/12/16::  1:27 عصر

ای ستاره ای که پیش دیده منی

باورت نمیشود که در زمین ...

هر کجا به هر که می رسی...

خنجری میان مشت خود نهفته است

پشت هر شکوفه تبسمی...

خار جانگزای حیله ای شکفته است

ان که با تو می زند صلای مهر...

جز به فکر غارت دل تو نیست

گر چراغ روشنی به راه توست...

چشم گرگ جاودان گرسنه ای است ............               


کتایون :: 83/11/16::  2:10 صبح

 

-به خیالت اگر انگشتر به دست کنی واز صبح تا شام معتکف مسجد شوی وزیر لب کانه قل قل سماور ذکر بگویی چیزی می شوی؟

...به هوا پری مگسی باشی

......بر اب روی خسی باشی

.........بی جا گفته اندکه دل به دست ار تا کسی باشی

حکما باید دل از دست داد.نه که به دست اورد دل از دست داده کس باشد یا ناکس باکش نیست...

                                           از گفته های درویش مصطفی

                         

 

 


کتایون :: 83/11/14::  6:44 عصر


کتایون :: 83/11/13::  1:14 صبح

در رویا ها دیدم که با خدا گفتگو می کنم

خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی ؟

من در پاسخش گفتم :اگر وقت دارید .

خدا خندید :

وقت من بی نهایت است...

در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی ؟

پرسیدم :چه چیز بشر شما را متعجب می سازد ؟

خدا پاسخ داد : کودکی اشان.

اینکه آنها از کودکی اشان خسته می شوند

عجله دارن که بزرگ شوند

وبعد دوباره پس از مدتها آرزو می کنند که دوباره کودک باشند.

...اینکه آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول به دست آورند

و بعد پولشان را از دست می دهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند.

اینکه با اضطراب به آینده می نگرند

وحال را فراموش می کنند

وبنابراین نه در حال زندگی می کنند ونه در آینده.

اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که هرگز نمی میرند

وبه گونه ای می میرند که هرگز زندگی نکرده اند .

دستهای خدا دستانم را گرفت

برای مدتی سکوت کردیم

ومن دوباره پرسیدم:

می خواهی کدام درسهای زندگی را بیاموزند؟

او گفت : بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد

همه کاری که آنها می توانند بکنند این است که

اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند .

بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند

بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخمهای عمیقی در قلب آنان که

دوستشان داریم ایجاد کنیم.

اما سالها طول می کشد تا آن زخمها را التیام بخشیم.

بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد

کسی است که به کمترین ها نیاز دارد .

بیاموزند که آدمهایی هستند که آنها را دوست دارند

فقط نمی دانند چگونه احساساتشان را نشان دهند .

بیاموزند که دونفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند

وآن را متفاوت ببینند.

بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند .

بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند.

من با خضوع گفتم:

از شما بخاطر این گفتگو متشکریم.

آیا چیز دیگری هست که دوست دارید بدانند؟

خداوند لبخند زد وگفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم.

همیشه


کتایون :: 83/11/11::  3:37 عصر

حتی اب هم نمی خواهم ........خداحافظ رفیق............!!!

                                 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

25740

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
عاشقانه ها
::لینک دوستان::
::وضعیت من در یاهو::
::اشتراک::